all-gifted

پربیننده ترین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰ اولی
محبوب ترین مطالب
  • ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ صدمی

اولی

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ق.ظ

امن بودن یه جا یه چیز یه نفر، نه لزوما و مطلقا، اما معمولا با یکسان بودن و تغییر نکردن اون جا یا چیز یا شخص رابطه مستقیم داره. آدم رو ساکن نگه می‌داره گاهی، اما امنه و امنیت چیزی نیست که راحت بشه ازش گذشت چون وقتی نقطه شروعِ دوباره‌ای نیست، مسیری هم به سمت هدف وجود نداره؛ و شاید سکون بهتر از بیراهه رفتن باشه.

سردرگمم و طی یه دور باطل، مدام یا فاصله می‌گیرم و دور می‌شم که هذیونام به کسی سرایت نکنه یا سعی می‌کنم هرطور شده همه چی رو سروسامون بدم.

اینجا که الان وایسادم  نقطه شروعم نیست، اما به جای امنم نزدیکه. 


+ دیشب باید تستم رو تحویل می‌دادم. تست بهونه بود، باید تصمیم می‌گرفتم می‌خوام کتابه رو ترجمه کنم یا نه. نشد. همه‌چی به هم ربخت. خراب شده بود باید از اول انجامش می‌دادم. گوشی رو برداشتم پیام دادم تو گروه و گفتم چی شده و حتا وقتی گفتن مشکلت از دور خنده داره، خنده‌م گرفت، خندیدم، داشتم تلگرام رو می‌بستم که کارم رو از سر بگیرم، در لحظه سه تا خبر بد رسید...


بعد نوشت: تست رو فرداش فرستادم و جوابش هم اومد. روند جوابش، قضیه "پلیس سخت‌گیر پلیس مهربون"ِ معروف بود، اما بی‌نهایت لذت‌بخش...



۹۴/۰۵/۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۱
س.

نظرات  (۲)

مبارکه . . . نظرامو خصوصی یا توی تلگرام میگم از این به بعد:دی
پاسخ:
ممنون.
آقا حالا گفتم آدرس به کسی ندید، ولی نه دیگه انقد:دی
امنیت، چیز محشریه. نترسیدن از قضاوت شدن و ...

پاسخ:
هوووم، ممنون ‎:)‎

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی