all-gifted

پربیننده ترین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰ اولی
محبوب ترین مطالب
  • ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ صدمی

صد و چهاردهمی

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۵ ق.ظ

مامان‌بزرگم مرد. من نمی‌دونم چطور باید خودم رو خالی کنم. غمگینم. قلبم تندتند می‌زنه. بهت‌زده‌م. منتظرم صبح بشه که بریم بهشت زهرا همه گریه کنن؛ من هم شاید بتونم. نمی‌دونم باید با چشمام چی‌کار کنم. چون -صدالبته- نمی‌تونم گریه کنم.
ولی بیشتر از همه‌ی اینا دلم می‌خواد با یکی حرف بزنم. نمی‌دونم می‌خوام چی بگم. دلم می‌خواد یکی باهام حرف بزنه من سکوت کنم.

بابابزرگم که مرد، باید توی پزشکی قانونی می‌موند تا چندتا آزمایش روش بشه. نمی‌تونستیم همون موقع خاکش کنیم. از بیمارستان اومدیم خونه، خواهرم دویید جلوتر از همه رفت توی اتاق، کمد رو ریخت بیرون، اولین لباس مشکی‌ای که پیدا کرد رو پوشید بعد نشست میون همه وسایل کمد گریه کرد. این روش عزاداری مورد علاقمه، ولی بلد نیستم. این بار هم هی خیره می‌شم به این‌ور و اون‌ور چون نمی‌دونم با چشمام چیکار کنم.

۹۸/۰۱/۱۸ موافقین ۳ مخالفین ۰
س.

نظرات  (۲)

من یه خواننده گذری ام که به وبلاگت توی مطالعه شبانه ام رسیدم . و شاید باز هم بهت سر بزنم .. ولی شاید به عنوان یک بلاگر و یک هم حس کاملا درکت کنم .
من هم تازه مادربزرگ از دست دادم . من ایران نیستم و همه غم هام رو توی تنهایی غربت خوردم و باهاش خداحافظی کردم .. با یک عکس سنگ قبر..
تسلیت من رو نه به عنوان یک خواننده گذری که یک همدرد مشترک و یک وبلاگ نویس و شاید یک دوست پذیرا باش و قوی باش .. این دنیا همیشه تا بوده همین بوده ... دو ماه پیش مادر بزرگ من ... و شاید دو ماه دیگه مادربزرگ کسی دیگه .. تسلیت میگم و روحش در آرامش باشه که قطعا هم هست .
قوی باش .. خدا رو شکر تنها نیستی .. من این غم رو تنهایی به دوش کشیدم .. قوی باش ... براش دعا کن و گریه کن .. خیلی گریه کن .. خالی میشی..
باز هم تسلیت میگم و امیدوارم آخرین غمت باشه ..
کمکی بود خوشحال میشم مفید واقع بشم
پاسخ:
آره برای همه پیش میاد و می‌گذره ولی واقعاً هم مهمه که چطور می‌گذره، آدم یادش می‌مونه.
ممنونم از همدردی. امیدوارم بازم سر بزنین.
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۲۴ محمد فائزی فرد
خدابیامرزتشون.
منم موقع فوت پدربزرگم این‌طوری شدم. حتی سر خاکش نرفتم. چون بدم میومد از کسایی که گریه می‌کنن. :/
و راستش فکر می‌کنم گریه مال ماست. یعنی یه راه خلاصیه.
مهمترین بخش ماجرا به یاد داشتنشونه. اینه که مال اوناست و اونا می‌خوانش.
پاسخ:
ممنونم. :گل

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی