all-gifted

پربیننده ترین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰ اولی
محبوب ترین مطالب
  • ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ صدمی

سی و هشتمی

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۹ ب.ظ


یعنی خب هرجایی که یه سیر نزولی شدید طولانی تموم بشه، باید پیشرفت محسوبش کنی. ولی نمی­شه. من نشستم به نود درصد ترجمه­ی انجام شده نگاه می­کنم و با وجودیکه عاشق کتابه­م، اصن خوشحالم نمی­کنه. حتی به فکر اون ده درصده هم نیستم. برعکس؛ حالم از دیدن ردیف منظم کلمه­هاش به هم می­خوره.

از چنگ زدن مو تو خواب و تموم کردن یه بسته بلکه دو بسته قرص عصبِ معده بیس تایی تو هر هفته و از دست دادن نه کیلو وزن تو یه هفته و پنیک­اتک­های کوتاه و بلند و وحشتِ محضِ از سرِ بی اعتمادی (یه بار دستت رو بده) و توهمِ نکنه یکی پشت سرمه (نترس، اصن یکی پشتته، منم اصن)... از اینا گذشتم. اما هنوزم یهو مث هولدن افسرده می­شم.



نویسنده­هه تو این کتابه میگه:


"... عضلات پاهای ملانی و دست چپش که هنوز به صندلی بسته شده اند گرفته‌اند و دردناک شده­اند، اما این اتفاق مدت‌ها قبل افتاد و حالا دردِ گرفتگی محو شده و انگار بدنش دیگر به خود زحمت نمی‌دهد به او بگوید چه حسی دارد، بنابراین حتی دردی هم نیست که حواسش را پرت کند."


میدونی؟



۹۴/۰۹/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
س.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی