all-gifted

پربیننده ترین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰ اولی
محبوب ترین مطالب
  • ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ صدمی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

از یه جایی به بعد زندگی بیهوده می‌شه. قبل‌ترها دوست داشتن‌ها و نفرت‌ها و عصبانیت‌ها و آزرده‌بودن‌ها و خوشحال‌بودن‌ها همه خالص بودن. الان دیگه هیچ‌چیزی حس قبل رو نداره. به قول چاک پالانیکِ باشگاه مشت‌زنی انگار همه‌چی یه کپی از کپی از کپیه. آرامشی که از قدم‌زدن توی فلان خیابون دارم، خاطره‌ی بدم از فلان کافه، راحتی‌ای که کنار یکی از دوست‌های قدیمی حس می‌کنم، اشتیاقی که واسه‌ی دیدن یا حرف زدن با فلانی دارم همه بیهوده‌ن. همه اونقدر خط‌خطی شدن و حس‌های جدید  روشون اومده و دستکاری شدن که دیگه اصلاً شبیه اصل‌شون نیستن. انگار این زندگی هیچی نداره. نه قشنگه نه زشته. فقط بیهوده ست.

س.
۲۱ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرقی نمی‌کنه چقدر تلاش کرده‌م و وقتی اتفاقی میفته که خودم رو با خودِ چند سال پیشم مقایسه می‌کنم می‌بینم که چقدر جلو زدم. مهم اینه اینجا جایی نیست که من می‌خواستم باشم. همین.

احساس پوچی می‌کنم. نه اون‌طور که انگار من هیچ فایده‌ای توی دنیا ندارم، برعکس انگار تموم دنیا هیچ تأثیری روی من نداره. و احساس تنهایی عجیبی می‌کنم، نه ـ مثل قبل‌ترها ـ اونطور که انگار جزو هیچ گروه و جامعه‌ای نیستم، درواقع انگار که هیچ‌کسی دستش بهم نمی‌رسه. اونقدر از خودم فاصله گرفتم و گم شدم که هر از گاهی که باید یه تصمیمی بگیرم فقط از روی خاطره‌ی اتفاق‌ها و تجربه‌هایی گذشته انتخاب می‌کنم.

به هر صورت هنوز اینجا نوشتنش حس خوبی می‌ده. چون می‌دونم فقط چند نفر می‌خونن و از بین اون‌ها هم فقط یکی دو نفر اهمیت می‌دن. و این دوری، اینطور که هستم ولی در واقعیت وجود ندارم بهم یه حسی شبیه آرامش می‌ده.

س.
۰۴ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۳۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر