all-gifted

پربیننده ترین مطالب
  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰ اولی
محبوب ترین مطالب
  • ۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ صدمی

چند سال پیش که بابابزرگم مرد توی یاهومسنجر استتوس زده بودم «خاکسپاری برای زنده‌هاست». مُرده که چیزی حس نمی‌کنه، زنده‌ها نیاز دارن جمع بشن و تموم شدنش رو ببینن که نبودنش رو راحت‌تر هضم کنن.

نمی‌دونم منِ گذشته توی اون وضعیت شلوغ و غم‌انگیز چطور به چنین نتیجه‌ای رسیده بود ولی می‌دونم که هنوز بلد نیستم یه بار، دو بار، حتی صد بار برای چیزای از دست رفته عزاداری کنم و بعد رهاشون کنم و بذارم از بین برن. یا در مورد بعضی چیزا، حداقل بپذیرم چیزی رو داشتم که از دست بره، کنار اومدن باهاش بخوره توی سرم!

س.
۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۳:۱۰ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰ نظر

«حالت خوبه، داری دوباره رشد می‌کنی قد می‌کشی، حتی از همیشه بلندتر شدی ولی انگار از درون پوسیده‌ی، ظاهرت خوب و محکمه اما هربار یه تلنگر کوچیک بهت می‌خوره تا چند روز به خودت می‌لرزی.»


پ.ن: به تشویق جغد شب:دی

س.
۲۹ آذر ۹۷ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

چند روز پیش می‌خواستم یه چیزی رو از توی گوشی پاک کنم. بعد فکر کردم که شاید بعداً دلم براش تنگ بشه و بخوام دوباره یه نگاهی بهش بندازم و پشیمون شدم. این اتفاقا چند بار تکرار شد. دیشب دیگه قصد کردم که پاکش کنم، رفتم سراغش. نبود. خنده‌داره که از یه طرف فکر می‌کردم اینقدر برام موضوع بغرنجی باشه، از طرف دیگه اینقدر راحت ازش گذشتم که یادم نبود.

میگه گاهی از اینکه چقدر راحت از بعضی چیزا میگذری میترسم

س.
۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۷:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همیشه معتقد بودم و بهم ثابت شده که بعد هر سختی آسونیه، اما دنیا اینقدر احمقانه ست که بعد از به دست آوردن کلی چیز فوقالعاده باورنکردنی، بازم ته دل آدم برای اون کوچیکترین چیز احمقانهای که از دست رفته میلرزه.

چیکار میشه کرد؟

س.
۱۸ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر

حس می‌کنم جا موندم. خیلی خوبه که وقتی آدم حس می‌کنه جا مونده بدونه به خاطر چیه. اونطوری می‌تونه فک کنه چیکارش کنه یا اصلا تصمیم بگیره می‌خواد درستش کنه یا نه. الان مثل وقتیه که کابوس می‌بینی و از خواب می‌پری، گیج و گم می‌شینی و هرچی فکر می‌کنی چی ترسونده بودت یادت نمیاد اما ترس رو یادته.

س.
۱۲ آبان ۹۷ ، ۰۳:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر
بعضی وقتا باید وا بدی. دیگه سرت رو با احتمالات ممکن و ناممکن پر نکنی. صبر نکنی. بگذری.
س.
۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۲۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

من اینجا خودم نیستم. توی کانالم هم خودم نیستم. هیچ‌جا خودم نیستم.

 

پ.ن: کوتاه مینویسم و سریع پست میکنم که باز هوا برم نداره پاکش کنم. اگه به قدر همهی پستایی که نوشتم و پاک کردم اینجا شماره میزدم الآن مطالبم دست کم دو برابر بود.

س.
۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۱۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

نمی‌دونم اون‌جایی که به چیزی که می‌خوای نمی‌رسی اما دیگه تقلا نمی‌کنی بهشته یا جهنم.

س.
۰۳ آبان ۹۷ ، ۲۱:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

دست کم چهار بار تو روزای مختلف اینجا یه چیز نوشتم که نود و پنجمی باشه ولی همه رو پاک کردم. روزا خیلی خیلی کند می‌گذرن. تموم کردن هر کدوم‌شون به تنهایی کار شاقیه، چه برسه به سعی برای اینکه مفید باشن. حس می‌کنم توی زندگی خودم فقط بیننده ام، همین و بس. نه نقشی دارم، نه چندان حسی. با اینکه کار خاصی نمی‌کنم اوضاع مدام تغییر می‌کنه. وضعیت غریبیه.


از کار دنیا سر در نمیارم. خیلی وقت بود دلم می‌خواست یه کاری رو انجام بدم اما تنبلی می‌کردم. این هفته شروعش کردم اما اونقدر کند پیش رفتم که امروز ناامید شدم و بیخیالش شدم؛ بعد اتفاقی از مامان شنیدم که به خواهرم می‌گفت سمانه می‌خواد به هر قیمتی این کارو بکنه و براش می‌ترسم. مضحک نیست که آدم شروع‌نکرده جا بزنه، اون‌وقت یکی دیگه بیاد بگه تو داری حتی بیشتر از توانت براش مایه می‌ذاری؟ 

حس می‌کنم دنیا باهام لج کرده.

س.
۰۳ آبان ۹۷ ، ۰۲:۳۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

این همه بیهودگی بالأخره تموم میشه؟

س.
۲۷ مهر ۹۷ ، ۲۳:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر